محل تبلیغات شما

حیاط خلوت



یه جایی خونده بودم اولین موجود زنده ای که در کره زمین شروع به زندگی کرد نزدیک 4 میلیارد سال پیش بوده و انسان حدود 200هزار ساله که روی زمین زندگی میکنه.
و امان از روزی که انسان روی زمین پا گذاشت و بدتر و امان تر از روزی که دست به انقلاب صنعتی زد که فقط نزدیک 300 سال ازش میگذره.
اینگونه بود که در این 300 سال بلاهایی به سر زمین آورد که همه ی موجودات ازش شاکی هستند. هرچی ذخیره تو این 4 میلیارد سال جمع کرده بود زمین تو این سیصد سال تصفشو نابود کرد.
حالا بجز انسان هیچ موجود زنده ای آیا حق زندگی روی کره زمین ندارند؟ این انسان به هم نوع خودش رحم نمیکنه چه رسد به بقیه!
اون از لایه اوزون، اون از جنگلا، اون از دریاها، اون از کوه ها، هوای آلوده و و و و. . همه ی اینا رو یه جا باهم برا خودمون برداشتیم؛ به خودمون ضرر میزنیم و بقیه اونایی که آروم دارن زندگیشونو میکنن هم آسیب میرسونیم و به انقراضشون نزدیکشون میکنیم.
حالا اونا رفتن فکر کردن شکایتشونو کردن یه نماینده یا منتقم فرستادن که دادشون رو از انسان بگیره.
این آقا یا خانم نماینده، ویروس covid-19 هست اسمش.
ایشون جامه رزم پوشیده و به میدان اومده و یک تنه از پس 8میلیارد انسان براومده. نزدیک 10 میلیونشو کشته یا مبتلا و بقیه رو هم جوری ترسونده که تو خونه هاشون بمونن تا طبیعت و بقیه موجودات از دستشون در امان باشن. و این بنظرم حق انسانی بوده که به خودش غره شد و هیچ کس و هیچ چیزی رو غیر خودش ندید.
چن وقت پیش رفتیم در دامن طبیعت دور از شلوغی یه کم روحیه بگیریم؛ البته که مردم بی اعتنا به بیماری و شیوع ویروس همه تو دامان طبیعت بودن البته نه صرفا برای لذت بردن از طبیعت، بلکه برای لذت خودشون هنوز مشغول کثافتکاری در طبیعت بودن. من و آقای همسر موقع برگشتن شروع کردیم به جمع کردن بطری های نوشیدنی و پلاستیکایی که انداخته بودن رو زمین و تا جایی که جا داشت جمع کردیم و آوردیم تو سطل زباله انداختیم. همینکه جمع میکردم زیر لب میگفتم حقمونه از این بدتر هم نصیبمون بشه؛ ولی متاسفانه همیشه تو هر اتفاقی چوب تر هم به آتیش چوب خشک میسوزه .

به راستی ضعیفه بودن را نخواهم پذیرفت.
زمانی که مردی به اسم مجنون قدرت بدست آوردن لیلی را نداشت.
زمانیکه مردی به اسم فرهاد با حماقت تمام فریب دشمنش خسرو را خورد و شیرین را بدست نیاورد.
و زمانی که فرهاد دبگری حتی بعد از مرگ قباد توانایی بدست آوردن #شهرزاد را نداشت!
اما.
چه بگویم از زلیخا که کور شد و دست از یوسف نکشید تا بدستش آورد.
چه بگویم از منیژه که بالای چاه بیژن شبانه روز گرسنه و تشنه برای او آواز خواند و رقصید تا زمانیکه بیژن نجات یافت و به وصال رسید.
عشق مال نیست که مردانه میجنگند و بدست می آورند؛ نه مال مردانی که نه به کنج خانه میروند و از ترس دم از عشق می زنند!

از خانم یاسمن یاری


پ.ن: بهرحال این ن هستند که بدست می آورند!حالا هرچی رو که بخواهند.
پ.ن2: جهاد با نفس سخت ترین جهاده! نه اون جنگی که قراره با تموم دنیا بکنی!

هوا الان زیر صفر شده. آذرماه تازه شروع شده و چند روزیه که سرده.
اتاق من سرد ترین نقطه ی خونه س به خاطر موقعیتی که داره برای همین توی تابستون و زمستون ییلاق قشلاق میکنم (؟!) و محل تخت خوابم عوض میشه. یعنی تو زمستون میاد میچسبه به شوفاژ؛ و چون شوفاژ در قسمت ورودی و کنار در قرار داره وجود تخت خواب اونجا هم دست و پاگیره و هم اتاق رو بی ریخت میکنه.
مادر هی اعلام میکرد تو خونه که روز تعطیلی جمعه ای چیزی بیاید کمک کنید ت بدیم تخت خواب سپیده رو هوا سرد شده. بقیه خانواده به بعد موکول میکردن. تا امروز که هوا خیلی سرد شد :
"صبح که بیدار شدم گفتم امشب خیلی سرد بود سرمو از زیر لحاف که بیرون آوردم یخ کرد."
امروز که برگشتم دیدم مادر خونه نیس گفتم "باز رفت روضه خونه ی همسایه چه کیفی میکنه!"
وارد اتاقم که شدم دیدم دکور عوض شده و تختم اومده پهلو شوفاژ و تلویزیون رفته اون سراتاق و پای دیوار. به بابام گفتم با مامان الان جابجا کدین وسایل اتاقمو؟   بابا گفت :"نه صبح که ما خونه نبودیم مادرت جابجاشون کرده."
از حرفم خجالت کشیدم. مادرم به فکر اینه که من سردم نشه و سرما نخورم و همه ی اثاث سنگین اتاقمو به تنهایی جابجا کرده از این ور اتاق به اونور اتاق که واقعا چیزایی نیستن که بشه تنهایی جابجا شون کرد! ولی من یه روضه رفتن رو که دلش به همین خوشه تعجب میکنم و دوست دارم وقتی میام خونه کنارم باشه.
واقعا مادر بودن حس خارق العاده ایه که مطمئنا کسی جز خودش نمی تونه نقششو بازی کنه! جز گذشت و فداکاری چیز دیگه ای آیا می بینید در این کار؟ اینکه از جون خودش با اون پادرد و گردن درد بگذره که مبادا دخترم سردش بشه مبادا سرما بخوره.یا شبا هی بگه پسرم موقع خوابیدن لباس گرم بپوش و پسر مشغول باشه و جواب سربالا بهش بده. همون مادر شب بیدار میشه و میبینه بچه ش لباس گرم نپوشیده و یه پتوی اضافه روش میکشه به آرومی که مبادا بیدارش کنه.
صبحم جلوتر از همه بیدار میشه ناهار میذاره،لقمه میگیره برای بچه ش یا تو ظرف میکشه آماده میکنه که بدون ناهار نمونه بچه م سرکارش. یادمه چند بار تاحالا یادم رفته ناهارم جا مونده تو خونه با اینکه میدونه میتونم از رستوران غذا شرکت بگیرم،ناهارمو برمیداره میاره سرکارم که غذای خونگی بخورم و مریض نشم. ولی اگه بخواد درمورد یه چیزی شکایتی کنه یا غر بزنه خیلی زود میگیم:"عهههه مامان باز شروع کردی؟؟" دلشو میشیم و ناراحتش میکنیم ولی مادر هیچوقت از بچه ش دلخور نمیشه.
*دوست دارم مادرم* + تمامی اون لحظاتی که باهات بد کردم! اندازه همه ی اون آدمایی که دوسشون نداشتم. اندازه ی تمامی روز و شبایی که از اول زندگیم تا الان مادرم بودی و دخترت بودم و هستم!


خدای بزرگ زن رو آفرید و آینه جمال و زیبایی خودش قرار داد.
 کدومتون می تونید ادعا کنید که وقتی میگن زیبایی اولین نفری که به یادتون میفته مادرتون نیست؟؟
برای هر بچه ای مادرش دومین خداشه (البته بهتره بگم برای اغلب بچه های دنیا). با وجود مادر هست که میشه به وجود خدا پی برد. کسی که همیشه مواظبمون هست کسی که ما رو به "این دنیا" آورده و از وجود خودش جدامون کرده مثه خداوند که از روح خودش تو وجودمون دمیده و کسی که با لبخندش محبت و عشق رو یاد گرفتیم.
 اکثر ماها نماز خوندن رو از مادرمون یاد گرفتیم. معمولا بچه ای نماز خون میشه که مادر توی اون خونه نماز می خونه. این مادر هست که به چیدن سفره سحری و افطار و بیدار کردن بچه ها برای سحری و افطار، روزه گرفتن رو یاد بچه ها میده. اصلا تمیزی و طهارت که بگن اول مادر یادمون میفته !
تا حالا فکر کردین اگه قرار بود پیغمبر زن داشته باشیم چی میشد؟
همه آدما به دین اون پیغمبر می رفتند. کم نیستن در طول تاریخ زن هایی که می تونستن در مقام نبوت باشن. حضرت مریم یا حضرت فاطمه شاید می تونستند اون پیامبری باشند که همه دنیا بهشون اعتقاد داشته باشند حتی کسایی که دین اونو نداشتن بهش احترام میذاشتن.
 یه لحظه فکر کنید اگه یه پیغمبر داشتیم که "مادر" بود! دیگه نه جنگی داشتیم نه مرزی نه کشته ای نه سربازی نه کودک گرسنه ای نه مریضی که به پرستاری و طبیب نیاز داشته باشه و نه مادر چشم به راه و کودک بی پناهی که بین آوار جنگ دنبال مادرش بگرده. *
عشق و محبت حرف اول رو در امت اون پیغمبر می زد.
بعد اون پیغمبر مثه منجی عالممون هنوز زنده بود، چی میشد؟. دنیا گلستون میشد نه؟ 
مسلما خدا بهتر از من و هرکسی می دونه صلاح این دنیا چیه و کی باید پیغمبر باشه و کی مادر! مادر باید مادر بمونه و بهترین فرد بعد از خدای هر کس باشه.
"شخصی نزد پیامبر اسلام(ص) میره و می پرسه برای رفتن به بهشت  برین به چه کسی باید محبت و خدمت کنم؟ پیامبر می فرماید : مادر! شخص قبول میکنه و میگه خوب بعدش به کی؟ حضرت می فرماید: مادر! برای بار سوم می پرسه: خوب به مادرم محبت می کنم دیگه به چه کسی؟ حضرت می فرماید: مادر! شخص که متعجب بود از جواب تکراری سوالش می پرسد فقط به مادرم؟ پیامبر می فرمایند: پدر! حضرت محمد (ص) بعد از سه بار که نام مادر رو برای خدمت و محبت اعلام  میکنه تا نزد خدا عزیز و باشیم و به بهشت موعودش راه پیدا کنیم نام پدر رو میگه!"
دوستانی که مادرشون به رحمت خدا رفته می بخشن منو حتما؛ خداوند تمام مادر و پدرهای اسیر خاک رو بیامرزه و براشون طلب مغفرت می کنیم از همون خدا! و بقیه مادر و پدر ها رو سایه شونو مستدام کنه بر سرمون. الهی آمین!



* این پست قرار بود برای کس خاصی باشه که خودش میدونه ولی حرف حرف آورد و اینجوری شد.

پ.ن: مثل همیشه ممنون از خداوند که امروز هدیه ای ازش گرفتم بعد این همه دعوا و قهر و دلخوری ازش (روم سیاه  ) و بهم ثابت کرد که "ان مع العسر یسرا" !


قفس و زندان همیشه میله نداره یا حتی چاردیواریای که پنجره نداره.

ظلم همیشه شکنجه و ضرب و شتم و گرفتن پول و مالکسی به زور نیست.

زندان می تونه جایی باشه که توش رفت و اومد ونشت و برخاست و خورد و خوراک و خواب و بیداری حرومه! نفس کشیدن تو اون فضا سنگینه!واسه اینکه دلت گرفته یا بغض داری مجبوری به دیگری حساب پس بدی.

ظلم،تبعیض بین افراد هم رده و همسطح توی اون مکان باشه یا میتونه گرفتن حقوق کسی ازش و حتی دادن به کس دیگری جلویچشمای اون فرد باشه. یا نادیده گرفتن توانایی های اون فرد و کارهایی که برات انجامداده باشه.

زندان می تونه جایی باشه که همه دور و برت هستند اما تنهایی و واسهتنها بودن با خودت اونجا اجازه نداری. اینکه برای تنهاییت دوا درمونی بکنی اجازهنداری. جاییکه همه اوناییکه دورت رو گرفتن دوستات یا کس و کارت هستن ولی نتونی ازچیزاییکه تو دلته براشون بگی و یه آه بلند بکشی تا نفس های بعدی راحت تر رفت و آمدبکنند توی شُش ها!

ظلم اینه که حرفات کاملا حق باشه و منطقی؛ ولی جاییکه هستی کسی ازمنطق یا حتی انصاف بویی نبرده. کسی که دستش اختیاری افتاده حالا خواه ناخواه،سهواٌیا تعمّداٌ یا به دید مصلحت داره سوء استفاده می کنه از آلاتی که در اختیارشه!

دل به دست آور که حج اکبر است            از هزاران کعبه یک دل بهتر است


*نتیجه: مواظب کارامون باشیم. با عنوان مصلحت دل کسی رو نشکنیم یا درحقیقت بهش ظلم نکنیم. و به اسم دوست داشتن و احتیاط برای دوستانمون زندان نسازیم.

**پ.ن : حرف زیاد بوده ولی یه کمیش یادم رفت.یه مقداری در کلماتنگنجیدند و یه کمی هم به دلایل کاملا شخصی سانسور شد.


دوران دبیرستان هم یه همکلاسی داشتیم که اونم یه دوست پسری داشت در حد عاشق و معشوق بودن باهم.
حالا اون موقع ها جونشون واسه هم در میرفت. دختر خانوم سر قضیه ایشون ناز کمربند پدر هم دیده بود حتی. بهرحال نهایتا باهم ازدواج کرده بودند. یکی دو نفر از دوستان و تنی چند از معلمان رو هم دعوت کرده بود به عروسیش.
امروز با یکی از دوستان دوران دبیرستان صحبت که میکردم گفتش بچه دار شدن. خیلی براش خوشحال شدم بعد قضیه دوستیشون پیش کشیده شد که چجوری بودن و چی شدن:
قضیه گوشی موبایلی که آقا پسر براش خریده بود و از ترس پدرش تو خونه خاموش می کرد و تو مدرسه روشن میکرد.اون موقع ها مثه الان نبود که بچه 7ساله تبلت و لپتاپ و اینا ببره مدرسه. اون موقع ها کلا گوشی موباید جز وسایل لوکس بود و هرکسی تو جیبش نداشت.چه رسد دختر بچه دبیرستانی بیاره مدرسه. تو کلاس حین تدریس معلم چجوری زیر نمیکت باهم حرف می زدند و. کلا دختره هم سر نترسی داشت!‍!

دوستم تعریف میکرد که؛شنیده ها حاکی از این است موقع رقص عروس دوماد اشک میریخته تو جشن عروسی! ولی خیلی براشون خوشحالم. خیلی :)

یه افرادی هستن تو زندگی همه مون که دلشون به ما خوشه. به حرفامون، کارامون و حتی به حضورمون!
یه وقتایی خسته میشیم از این زندگی و زمونه. دلمون توش درد جمع میشه. همون آدما واسه خوش کردن دلمون میان میگن خودتو خالی کن عزیزم. واسه من خالی کن. بعد ما اون دل خستگی هارو شروع میکنیم به گفتن. انقدر میگیم که سررشته امور از دستمون در میره حتی نعوذ بالله کفر هم میگیم گاهی! وسط درددلمون حواسمون نیست (شایدم بعضیا هست) یه چیزی میگیم که . دل خوشی عزیزمون رو ازش میگیریم!
آدم به اینا که فکر میکنه.
تا میاد حرف بزنه واسه اونی که بهش میگه خودتو واسم خالی کن»؛ .حرفشو میخوره و میگه: هیچی ولش کن!»

اینجاست که دکتر میگه : ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.»

آخرین جستجو ها

Holly's memory Thomas's page تور اروپا | تور ترکیبی اروپا | تورهای نوروزی اروپا هنر رزمی آیکیدو ، یکی از برترین هنرهای رزمی جهان Carl's receptions tnevasraimon جم نیوز GEMplus فور یوم Evelyn's style